اى آنكه حريم كعبه كاشانه تست‏
بطحا صدف گوهر يكدانه تست‏
گر مولد تو بكعبه آمد چه عجب‏
اى نجل خليل خانه خود خانه تست

بنا بنوشته مورخين ولادت على عليه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفيل (1) بطرز عجيب و بيسابقه‏اى در درون كعبه يعنى خانه خدا بوقوع پيوست.

پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر اين على عليه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است.

اما ولادت اين كودك مانند ولادت ساير كودكان بسادگى و بطور عادى نبود بلكه با تحولات عجيب و معنوى توأم بوده است مادر اين طفل خدا پرست بوده و با دين حنيف ابراهيم زندگى ميكرد و پيوسته بدرگاه خدا مناجات كرده و تقاضا مينمود كه وضع اين حمل را بر او آسان گرداند زيرا تا باين كودك حامل بود خود را مستغرق در نور الهى ميديد و گوئى از ملكوت اعلى بوى الهام شده بود كه اين طفل با ساير مواليد فرق بسيار دارد.

 

 

 

 

 

پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر اين على عليه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است

 

اما ولادت اين كودك مانند ولادت ساير كودكان بسادگى و بطور عادى نبود بلكه با تحولات عجيب و معنوى توأم بوده است مادر اين طفل خدا پرست بوده و با دين حنيف ابراهيم زندگى ميكرد و پيوسته بدرگاه خدا مناجات كرده و تقاضا مينمود كه وضع اين حمل را بر او آسان گرداند زيرا تا باين كودك حامل بود خود را مستغرق در نور الهى ميديد و گوئى از ملكوت اعلى بوى الهام شده بود كه اين طفل با ساير مواليد فرق بسيار دارد.

 

شيخ صدوق و فتال نيشابورى از يزيد بن قعنب روايت كرده‏اند كه گفت من با عباس بن عبد المطلب و گروهى از عبد العزى در كنار خانه خدا نشسته بوديم كه فاطمه بنت اسد مادر امير المؤمنين در حاليكه نه ماه باو آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدايا من بتو و بدانچه از رسولان و كتابها از جانب تو آمده‏اند ايمان دارم و سخن جدم ابراهيم خليل را تصديق ميكنم و اوست كه اين بيت عتيق را بنا نهاده است بحق آنكه اين خانه را ساخته و بحق مولودى كه در شكم من است ولادت او را بر من آسان گردان ، يزيد بن قعنب گويد ما بچشم خودديديم كه خانه كعبه از پشت(مستجار) شكافت و فاطمه بدرون خانه رفت و از چشم ما پنهان گرديد و ديوار بهم بر آمد چون خواستيم قفل درب خانه را باز كنيم گشوده نشد لذا دانستيم كه اين كار از امر خداى عز و جل است و فاطمه پس از چهار روز بيرون آمد و در حاليكه امير المؤمنين عليه السلام را در روى دست داشت گفت من بر همه زنهاى گذشته برترى دارم زيرا آسيه خدا را به پنهانى پرستيد در آنجا كه پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مريم دختر عمران نخل خشك را بدست خود جنبانيد تا از خرماى تازه چيد و خورد(و هنگاميكه در بيت المقدس او را درد مخاض گرفت ندا رسيد كه از اينجا بيرون شو اينجا عبادتگاه است و زايشگاه نيست) و من داخل خانه خدا شدم و از ميوه‏هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بيرون آيم هاتفى ندا كرد اى فاطمه نام او را على بگذار كه او على است و خداوند على الاعلى فرمايد من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تأديبش كردم و او را بغامض علم خود آگاه گردانيدم و اوست كه بتها را از خانه من ميشكند و اوست كه در بام خانه‏ام اذان گويد و مرا تقديس و تمجيد نمايد خوشا بر كسيكه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر كسى كه او را دشمن دارد و نافرمانيش كند.

 

 

و چنين افتخار منحصر بفردى كه براى على عليه السلام در اثر ولادت در اندرون كعبه حاصل شده است بر احدى از عموم افراد بشر چه در گذشته و چه در آينده بدست نيامده است و اين سخن حقيقتى است كه اهل سنت نيز بدان اقرار و اعتراف دارند چنانكه ابن صباغ مالكى در فصول المهمه گويد:

 

 

و لم يولد فى البيت الحرام قبله احد سواه و هى فضيلة خصه الله تعالى بها اجلالا له و اعلاء لمرتبته و اظهارا لتكرمته.

 

 

يعنى پيش از آنحضرت احدى در خانه كعبه ولادت نيافت مگر خود او واين فضيلتى است كه خداى تعالى به على عليه السلام اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجليل و تكريم نمايند.

 

 

در جلد نهم بحار در مورد وجه تسميه آنحضرت بعلى چنين نوشته شده است كه چون ابوطالب طفل را از مادرش گرفت بسينه خود چسباند و دست فاطمه را گرفته و بسوى ابطح آمد و به پيشگاه خداوند تعالى چنين مناجات نمود.

 

 

يا رب هذا الغسق الدجى‏
و القمر المبتلج المضى‏ء
بين لنا من حكمك المقضى‏
ماذا ترى فى اسم ذا الصبى

 

 

هاتفى ندا كرد:

 

خصصتما بالولد الزكى‏
و الطاهر المنتجب الرضى‏
فاسمه من شامخ على‏
على اشتق من العلى

 

 

علماى بزرگ اهل سنت نيز در كتب خود بهمين مطلب اشاره كرده‏اند و محمد بن يوسف گنجى شافعى با تغيير چند لفظ و كلمه در كفاية الطالب چنين مينويسد كه در پاسخ تقاضاى ابوطالب ندائى برخاست و اين دو بيت را گفت.

 

 

يا اهل بيت المصطفى النبى‏
خصصتم بالولد الزكى‏
ان اسمه من شامخ العلى‏
على اشتق من العلى

 

 

و در بعضى روايات آمده است كه فاطمه بنت اسد پس از وضع حمل(پيش از اينكه بوسيله نداى غيبى نام او على گذاشته شود) نام كودك را حيدر نهاد و هنگاميكه او را قنداق كرده بدست شوهر خود ميداد گفت خذه فانه حيدرة و بهمين جهت آنحضرت در غزوه خيبر بمرحب پهلوان معروف يهود فرمود:
انا الذى سمتنى امى حيدرة


ضرغام اجام و ليث قسورة

 

و چون نام آنحضرت على گذاشته شد نام حيدر جزو ساير القاب بر او اطلاق گرديد و از القاب مشهورش حيدر و اسد الله و مرتضى و امير المؤمنين و اخو رسول الله بوده و كنيه آنجناب ابو الحسن و ابوتراب است.

 

 

همچنين خدا پرستى و اسلام آوردن فاطمه و ابوطالب نيز از روايات گذشته معلوم ميشود كه آنها در جاهليت موحد بوده و براى تعيين نام فرزند خود بدرگاه خدا استغاثه نموده‏اند،فاطمه بنت اسد براى رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بمنزله مادر بوده و از اولين گروهى است كه به آنحضرت ايمان آورد و بمدينه مهاجرت نمود و هنگام وفاتش نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم پيراهن خود را براى كفن او اختصاص داد و بجنازه‏اش نماز خواند و خود در قبر او قرار گرفت تا وى از فشار قبر آسوده گردد و او را تلقين فرمود و دعا نمود.

 

و ابوطالب هم موحد بوده و پس از بعثت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بدو ايمان آورده و چون شيخ و رئيس قريش بود لذا ايمان خود را مصلحة مخفى مينمود،در امالى صدوق است مردى بابن عباس گفت اى عمو زاده رسولخدا مرا آگاه گردان كه آيا ابوطالب مسلمان بود؟گفت چگونه مسلمان نبود در حاليكه ميگفت:

 

 

و قد علموا ان ابننا لا مكذب‏
لدينا و لا يعبأ بقول الا باطل

 

 

يعنى مشركين مكه دانستند كه فرزند ما(محمد صلى الله عليه و آله و سلم) نزد ما مورد تكذيب نيست و بسخنان بيهوده اعتناء نميكند مثل ابوطالب مثل اصحاب كهف است كه ايمان خود را در دل مخفى نگهميداشتند و ظاهرا مشرك بودند و خداوند دو ثواب بآنها داد،حضرت صادق عليه السلام هم فرمود مثل‏ابوطالب مثل اصحاب كهف است كه در دل ايمان داشتند و ظاهرا مشرك بودند و خداوند دو پاداش (يكى براى ايمان و يكى براى تقيه) بآنها داد.

 

 

اشعار زيادى از ابوطالب در مدح پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مانده است كه اسلام وى از مضمون آنها كاملا روشن و هويداست چنانكه به آنحضرت خطاب نموده و گويد:

 

 

و دعوتنى و علمت انك ناصحى‏
و لقد صدقت و كنت قبل امينا
و ذكرت دينا لا محالة انه‏
من خير اديان البرية دينا

 

 

بحضرت صادق عرض كردند كه(اهل سنت) گمان كنند كه ابوطالب كافر بوده است فرمود دروغ گويند چگونه كافر بود در حاليكه ميگفت:

 

 

ألم تعلموا انا وجدنا محمدا
نبيا كموسى خط فى اول الكتب

 

 

شيخ سليمان بلخى صاحب كتاب ينابيع المودة درباره ابوطالب گويد:

 

و حامى النبى و معينه و محبه اشد حبا و كفيله و مربيه و المقر بنبوته و المعترف برسالته و المنشد فى مناقبه ابياتا كثيرة و شيخ قريش ابوطالب.

 

 

يعنى ابوطالب كه رئيس و بزرگ قريش بود حامى و كمك پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و او را بسيار دوست داشت و كفيل معيشت و مربى آنحضرت بود و بنبوتش اقرار و برسالتش اعتراف داشت و در مناقب او اشعار زيادى سروده است.(درباره اثبات ايمان ابوطالب مطالب زيادى در كتب دينى‏نوشته شده و كتابهاى مستقلى نيز مانند كتاب ابوطالب مؤمن قريش برشته تأليف در آمده است) .

 

بارى ولادت على عليه السلام در اندرون كعبه مفاخر بنى هاشم را جلوه تازه‏اى بخشيد و شعراى عرب و عجم در اينمورد اشعار زيادى سروده‏اند كه در خاتمه اين فصل بچند بيت از سيد حميرى ذيلا اشاره ميگردد.

 

 

ولدته فى حرم الاله امه‏
و البيت حيث فنائه و المسجد
بيضاء طاهرة الثياب كريمة
طابت و طاب وليدها و المولد
فى ليلة غابت نحوس نجومها
و بدت مع القمر المنير الاسعد
ما لف فى خرق القوابل مثله‏
الا ابن امنة النبى محمد

 

 

مادرش او را در حرم خدا زائيد در حاليكه بيت و مسجد الحرام آستانه او بود.

 

آن مادر نورانى كه لباسهاى پاكيزه ببر داشت و خود پاكيزه بود و مولود او و محل ولادت نيز پاكيزه بود.

 

 

در شبى كه ستاره‏هاى منحوسش ناپيدا بوده و سعيدترين ستاره بهمراه ماه پديد آمده بود .

 

 

قابله‏هاى(دنيا) هيچ مولودى را مانند او لباس نپوشاينده‏اند(يعنى هرگز مولودى مانند او بدنيا نيامده) بجز پسر آمنه محمد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم.


برچسب‌ها: امام علی(ع) , ولادت , زورخانه , ,

تاريخ : شنبه 12 ارديبهشت 1394 | 20:39 | نویسنده : محسن |

حضرت فاطمه معصومه (ع) در اوّلین روز ماه ذى القعده سال 173 هـ ق، 25 سال بعد از تولد حضرت امام رضا (ع) در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود. از میان فرزندان بزرگوار حضرت امام موسى بن جعفر(ع)، دو فرزند ایشان یعنى حضرت امام على بن موسى الرضا (ع) و حضرت فاطمه کبری (ع) ملقّب به معصومه، از ویژگی های خاص برخوردار بوده اند تا ادامه دهنده خطّ امامت بعد از پدر باشند. آن حضرت به همراه امام رضا (ع) هر دو در دامان پاک یک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون (س) که از مهاجران مغرب بود، رشد و پرورش یافته اند. این در حالى است که پدر بزرگوارشان پیوسته در زندان هارون الرشید بسر مى بردند و سرانجام در همان زندان، هنگامى که حضرت معصومه (س) در سن ده سالگى بود، به شهادت رسیدند و از آن زمان به بعد حضرت معصومه (س) تحت مراقبت برادرش امام رضا (ع) قرار گرفت.[1] حضرت معصومه (س)، معصوم به معنایی که در مورد پیامبران و امامان به کار می رود نبوده، امّا ایشان دارای طهارت روح و کمالات معنوی بالایی بودند، به گونه ای که به زائرانش وعده بهشت داده شده است اطلاق «معصومه» بر فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع) نام حضرت معصومه، فاطمه است. در کتاب های روایی و تاریخی نیز، از آن حضرت با عنوان فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) یاد شده است،[2] امّا صدها سال است که آن حضرت با این لقب مشهور هستند،[3] و این لقب نزد ایرانیان تبدیل به اسم برای ایشان شده است. حضرت معصومه (س)، معصوم به معنایی که در مورد پیامبران و امامان به کار می رود[4] نبوده، امّا ایشان دارای طهارت روح و کمالات معنوی بالایی بودند، به گونه ای که به زائرانش وعده بهشت داده شده است.[5] لازم به ذکر است که عصمت امر نسبی است. با توجه به روایاتی که در شأن و منزلت حضرت معصومه وارد شده است،[6] می توان مرتبه ای از عصمت – نه در حد ائمه- برای ایشان قائل شد. این مسئله در حق چنین بانویی بعید به نظر نمی رسد؛ چرا که این حد از عصمت به معنای دوری از گناه در زندگی عالمان بزرگ نیز فراوان مشاهده می شود. ورود حضرت معصومه (س) به قم در سال 2ظ ظ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه خود بیاورند راهى خراسان شدند. حضرت معصومه یک سال بعد از هجرت تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو، در سال 201 هجری قمری، به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت، به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. در شهر ساوه عده اى از مخالفان اهل بیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه کاروان آنان را گرفته و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت (س) معصومه را نیز مسموم کردند. عصمت امر نسبی است. با توجه به روایاتی که در شأن و منزلت حضرت معصومه وارد شده است،می توان مرتبه ای از عصمت – نه در حد ائمه- برای ایشان قائل شد. این مسئله در حق چنین بانویی بعید به نظر نمی رسد؛ چرا که این حد از عصمت به معنای دوری از گناه در زندگی عالمان بزرگ نیز فراوان مشاهده می شود به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود، قصد شهر قم را نمود. حدوداً در روز 23 ربیع الاول سال 2ظ 1 هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. و در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود در منزل «موسى بن خزرج» فرود آمدند و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد. آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگى کرد. محل زندگی و عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» بود که هم اکنون محل زیارت ارادت مندان آن حضرت است
برچسب‌ها: زورخانه ذوالفقار , ذوالفقار , فردوس , ولادت , حضرت , معصومه , زورخانه ذوالفقارفردوس ,

تاريخ : شنبه 8 شهريور 1393 | 9:59 | نویسنده : محسن |

باستاني كاران گود ذوالفقار شهرداري فردوس پنجشنبه اين هفته (3/11/92) ميزبان پهلوانان و باستاني كاران فرهنگي گود باستاني حضرت علي اكبر (ع) شهرستان كاشمر بودند 

در اين مراسم كه با حضور مسئولين شهرستان در محل زورخانه شهرداري فردوس برگزار گرديد ، تعداد 25 نفر از ورزشكاران زورخانه اي كاشمر به اجراي مراسم ورزش باستاني پرداخته و هنرنمايي كردند مداحي و اشعار خواني در وصف مولاي متقيان علي (ع) ، توسل به ساخت مقدس امام عصر (عج) و ذكر اشعار حماسي توسط مرشدان كاشمري از برنامه هاي جالب اين مراسم بود . 

در پايان مراسم باستاني كاران فردوس از زحمات و حمايتهاي مالي و معنوي شهردار محترم شهرستان فردوس نيز سپاسگزاري نمودند 


برچسب‌ها: گود باستانی , گود ذوالفقار , گود ذوالفقار شهرداری فردوس , زورخانه فردوس ,

تاريخ : چهار شنبه 9 بهمن 1392 | 1:5 | نویسنده : محسن |

ورزش باستاني در دوران تمدن اسلامي


در دوره تمدن اسلامي، به خاطر دوام آئين پهلواني اسطوره هاي تازه اي درباره منشاء اين آئين پديد آمد و آن را با اسلام پيوند دادند. ولي اين پيوند خالي از ريشه هاي تاريخي نيست. ظاهراً بر مي آيد كه در آسياي غربي از زماني بسيار كهن، آدابي نظير جوانمردي وجود داشته است، ولي آنچه محقق است اين است كه حتي پيش از اسلام، در دوران جاهليت، آئين فتوت در عربستان وجود داشته است و حضرت علي (ع) ظاهراًً نخستين مسلماني است كه بدين لقب مفتخر آمده است.
كه زمان تأليف آن كتاب قرن پنجم هجري بوده است، درباره وجود پهلوانان پايتخت ها و جهان پهلوانان و واژه « مجمل التواريخ و القصص » در كتاب كه در قرن چهارم هجري تاليف شده است « هداية المتعلمين » كه از اصطلاحات كشتي پهلواني، زورخانه مطالبي آمده است. همچنين در كتاب ،« نوخاسته » درباره سنگ گرفتن و كمان گروهه كشيدن و ذكر اهميت كشتي نوشته شده است. اين منابع از امكان وجود محل هايي حكايت مي كند كه در آن مكان ها ورزش هاي پهلواني و باستاني صورت مي گرفته است. از موارد ديگري كه مي تواند دليل بر رواج ورزشگاه هاي زورخانه يي بعد از اسلام باشد، وجود آيين هاي پهلواني، مكتب فتوت (جوانمردي)، جنبش هاي عياري و شاطري با طي مقامات و مراتب بستن لنگ يا پيشبند و برهنه جنگ كردن، شلنگ اندازي و داشتن شرايط مستعد بدني و دليري و بستن زنگ بوده كه پيشتر از آن ياد شد.
در مقدمه فتوت نامه سلطاني آمده از شرايط گرويدن به آيين فتوت در دوره رواج عيار بعد از اسلام، يكي داشتن نيروي بدني كافي و پرداختن به ورزش هاي جسماني و آماده شدن براي جنگ و مبارزه بود و كساني كه در آن روزگار به اين آيين مي گرويدند، نيرومند ساختن تن خويش و آماده شدن براي مبارزه و ستيزه را جزء اولين وظايف خود مي شمردند.
پيوستن الناصرالدين الله (ازخلفاي حكومت عباسي) به گروه جوانمردان و در بر كردن سر اوايل فتوت (شلوار كستي يا كشتي) جزء وقايع بسيار بزرگ و قابل ملاحظه تاريخ فتوت است. اين خليفه به كار و كردار جوانمردان به چشم تحسين مي نگريست. او نشانه زدن با كمان گروهه، بازي در حمام (چاله حوض بازي) كه تا چهل سال پيش از بازي هاي تمريني مخصوص ورزشكاران زورخانه يي بود و ديگر كارهاي جوانمردان و ورزش پيشه گان را دوست مي داشت. بي گمان رواج روي آوري مردم در آن دوره به گروه هاي جوانمردان و ورزشكاران و پيوستن الناصرالدين الله به گروه فتوت در حدود هشتصد سال پيش نمي تواند با وجود ورزشخانه هاي پهلوانان و عياران با ويژگي هاي زورخانه يي بي ارتباط باشد.
كشتي گرفتن پهلوان درويش محمد با پهلوان علي درروستاي در حوض باغ زاغان هرات در حضور سلطان حسين بايقرا و زعما ،« بدايع الوقايع » بنابر خبر و اهالي شهر از رواج گود و زورخانه در قرن نهم هجري حكايت دارد و كشتي گرفتن در حوض خالي شده از آب نشانه عادت پهلوانان آن عصر به عمليات ورزشي و كشتي در گود همچنين ادعاي پهلوان علي در مورد به هرات آمدن و به زمين زدن پهلوان سر تكيه نشين اين شهر، لنگرگاه ها را به عنوان جايگاه هاي پهلوانان و هم اين عقيده را كه احتمال دارد زورخانه هم در يكي از محل (زاويه)هاي هر لنگرگاه (تكيه) بوده باشد تاييد مي كند. شرح مفصل آداب كشتي گيري در باب ششم فتوت نامه سلطاني نمودار آن است كه اين كار، بدون وجود مكتبي و محلي كه بشود در آن تعليمات فتوت نامه ها و دستورات كهنه سواران را آموخت و دوره فراگيري فنون كشتي و مراتب پهلواني راگذراند، ممكن نبوده است.

درخصوص تاريخ ورزش باستاني معاصر مرحوم زنده ياد حسين پرتو بيضايي كاشاني نوشته است: " از تاريخي كه ورزش جديد توام با فرهنگ جديد در كشور ايران شيوع يافت زماني است كه جمعي از جوانان كشور به آموختن ورزش هاي جديد پرداختند" وي اشاره مي كند از آنجائيكه بالطبع هرجديدي قديم را تخطئه مي كند جواناني كه براي سفر به اروپا رفته بودند و با ورزش هاي غربي آشنا شدند، با مشاهده امكنه و آلات و اسباب ورزش جديد در خارج از ايران و مقايسه آن با زورخانه هاي قديمي ساز ايراني به كلي قلم نسخ بر ورزش باستاني كشيده و ورود به زورخانه و اختلاط با اهل آن را صحيح مي شمردند. در صورتيكه هنوز زورخانه هاي سرخانه كه رجال قبل گذشته و پدران همين جوانان ساخته بودند از بين نرفته بود و مسلم است كه ورزشكاران قديم نيز ورزش جديد را به همين چشم مي ديدند و به حساب نمي آوردند. همين امور باعث شد كه ورزش باستاني در اواخر قرن سيزده هجري يعني از حدود چهل سال قبل رونق سابق خود را از دست داد و وارد جاده انحطاط گرديد، البته پديده غرب زدگي و خودباختگي فرهنگي خاص ايران نبوده است و كليه ممالك اسلامي و ديگر كشورهاي قاره آسيا، افريقا و آمريكاي لاتين را نيز در بر داشته است. اين روند را درخصوص ورزش هاي سنتي ديگر كشورها نيز شاهد هستيم كه در بخش هاي ديگر اين رساله به تحليل و بررسي آن خواهيم پرداخت.
جشن هزاره حكيم فردوسي طوسي در سال 1313 كه به همت انجمن مفاخر برگزار شد، موجب گرديد كه در تمامي ولايت يا استان ها ورزش باستاني جزء مراسم و جشن ها قرار گيرد. استاد عطاء ا.. بهمنش نويسنده و كارشناس ورزش، معتقد است ورزش باستاني به جهت دو عنصر آميختگي با مذهب و عرفان اسلامي و فتوت و همچنين برگرفتن از اشعار حماسي حكيم ابوالقاسم فردوسي و روحيه دلاوري و پهلواني مجدداً با تشكيل انجمن ملي تربيت بدني و پيشاهنگي در طي سال هاي 1313 به بعد مورد توجه واقع شد. پرتو بيضايي همچنين اشاره مي كند با تشكيل ادارات تربيت بدني كه موسسات جديدي به حساب م يرفت، نوعي اصلاح در زورخانه ها ايجاد گرديد و تاسرحد امكان وسايل ورزشي جديدي كه در زورخانه ها هم قابل استفاده بود به زورخانه ها انتقال يافت. مانند: وزنه- فنر- دمبل و هالتر- و بعضي از حركات ز نيرو بود » و « عقل سالم در بدن سالم » نرمش را جز ورزش هاي قديم معمول گرديد. نام زورخانه به باشگاه و ورزشگاه تغيير داده شد و شعارهايي از قبيل بر روي تابلوي زورخانه ها رايج شد. « مرد را راستي وي اشاره مي كند در آن ايام در زورخانه بازارچه مروي تهران وسيله بازي ژيمناستيك فراهم شده بود و ورزشكاران بعد از لخت شدن و قبل از ورود به گود به وسيله آن دستگاه، به اصطلاح خود را گرم مي كردند و بعد وارد گود مي شدند. پرتو بيضايي مي نويسد: با تأسيس انجمن تربيت بدني و جمعيت هاي پيشاهنگي و احداث ميدان هاي ورزش در تهران و ولايات چون آن راد مردان مصلح به كليه مظاهر باستاني ايران علاقه داشتند ورزش قديم را نيز همراه با ورزش جديد وارد اجتماع كردند و در هر يك از جشن ها و نمايشات ورزش پهلوانان زورخانه نيز دعوت و با تنكه هاي پهلواني قديمي وارد ميدان هاي ورزشي گرديدند و موجوديت اين ورزش نيز مانند ساير امور كشور تقويت گرديد و نام زورخانه و ورزش باستاني كه نزديك به فراموش شدن بود در مطبوعات كشور منعكس گشت و اين رويه تا شهريور 1320 ادامه داشت. 
يكي از قدم هايي كه بعد از شهريور 1320 برداشته شد و موجب تجديد حيات ورزش باستاني گرديد اجراي برنامه ورزش باستاني در راديو تهران بود كه ورزشكاران زورخانه را جاني تازه داد و مطابق آن اداره تربيت بدني شروع به اصلاح وضع داخلي زورخانه ها نمود. در ولايات، قالب زورخانه ها به ثبت رسمي رسيد و امتياز آن به يكي از پيش كسوتان يا پهلوانان داده شد.  انتخاب پهلوان پايتخت كه به قول آقاي پرتو بيضايي از ديرزمان متوقف شده بود، مجدداً معمول گرديد. بازوبند پهلواني چنان ارج و احترامي يافت كه همه ساله به بازوي پهلوان كشور بسته شد و احداث زورخانه هاي عمومي (خصوصي) و ويژه (مربوط به نهادها و ارگان ها) توسعه پيدا كرد كه مي توان به احداث زورخانه بانك ملي و زورخانه شعبان جعفري معروف به شعبان بي مخ (شهيد فهميده فعلي) اشاره كرد. كه اين دو زورخانه ميزبان بسياري از هيات هاي عاليرتبه كشورها و رجال سياسي بوده است.
برگزاري مراسم جشن هاي چهارم آبان نيز در دو مرحله تأثير مختلفي داشته است. از يك طرف در پيش از انقلاب اسلامي موجب توجه به ورزش باستاني بود و از طرف ديگر چون سردمداري اين حركت به عهده شعبان جعفري بود تأثير نامطلوبي بر ذهن بسياري از انقلابيون كه بر مسند مديريت كشور و دستگاه هاي فرهنگي قرار داشتند، برجاي گذاشته بود كه مانعي بر توجه مطلوب بر اين ورزش سنتي و حمايت جدي از گسترش آن به همراه داشت. از سوي ديگر رشد و گسترش ورزش هاي رسانه اي و ورزش هاي موجود در برنامه هاي بازي هاي آسيايي و المپيك و مسابقات بين المللي و نبود يك ساختار بين المللي بر ورزش باستاني از دلايل اصلي افت ورزش باستاني در مقايسه با پيشرفت ساير ورزش ها در كشور بوده است. شايان ذكر است در اين خصوص ژاپني ها براي گسترش ورزش ملي خود مانند جوجيتسو 20 يا جودو ضمن ايجاد ساختار بين المللي درخصوص توسعه اين ورزش در مدارس، دانشگاه ها و مراكز نظامي خود به توسعه و ترويج زيربنايي اين ورزش سنتي و ملي خود اهتمام كردند و با ورزشي سازي و استاندارد كردن آن در كشورهاي ديگر جهان كوشيدند. ژاپني ها
در بازي هاي المپيك 1964 توكيو براي اولين بار ورزش جودو را وارد برنامه بازي هاي المپيك نمودند. و يك ورزش آسيايي به المپيك راه يافت.
ژاپني ها در المپيك 2000 سيدني به مقام پانزدهم رده بندي كشورها دست يافتند. سپس با طراحي برنامه طلايي خود براي بازي هاي المپيك 2008 هدف خود را دستيابي به مقام پنجم رده بندي جهان عنوان ساختند اما ژاپن در بازي هاي المپيك 2004 آتن طي چهار سال به اين برنامه طلايي خود دست يافت و مقام پنجمي رده بندي جهان را كسب كرد كه بيشترين سهم مدال هاي ژاپن مربوط به ورزش جودو بوده است. اين در حالي است كه تا قبل از تاسيس فدراسيون بين المللي ورزش هاي زورخانه اي ورزش باستاني ما در برنامه آموزشي دانشگاه هاي ايران فاقد جايگاه مناسب بوده است. اما در تاريخ 20 مهر ماه 1383 فصل زريني در تاريخ ورزش باستاني آغاز شد و ورزش باستاني به خانواده ورزش هاي جهاني پيوست و با معرفي ورزش باستاني به عنوان ميراث معنوي مردم آسيا به جوانان جهان از ورزش هاي زورخان هاي استقبال شد، به طوريكه با طراحي و برگزاري رويداد هاي مختلف قاره اي، بين المللي و جهاني ورزش هاي زورخانه اي نيز جايگاه خود را در ورزش جهان هرچه بهتر مي يابد كه جا دارد از مرحوم پروفسور كارل دين مولف كتاب تاريخ ورزش جهان و دبير كميته برگزاري بازي هاي المپيك 1936 برلين كه در سفري به ايران ارزش ها و زواياي پنهان ورزش باستاني زورخانه را كشف كرد و سپس در آلمان به عنوان يكي از دروس به دانشگاه تربيت بدني كلن اين ورزش را معرفي نمود.


برچسب‌ها: گود باستانی , گود ذوالفقار , گود ذوالفقار شهرداری فردوس , زورخانه فردوس ,

تاريخ : شنبه 5 بهمن 1392 | 23:4 | نویسنده : محسن |

دانستني هاي مهم
1. اهميت پوشيدن لباس مناسب
2. اصول بهداشت فردي و اجتماعي
3. اصول ايمني فضاي آموزشي و وسايل مربوطه
4. ميان ويژگي هاي اين رشته (اصول دروني اخلاقي و توسعه قابليت هاي جسماني، سرعت، قدرت، استقامت، چابكي، انعطاف پذيري، توان تفكرسازي و
اثرات سودمند فردي و اجتماعي آن )
5. توجه به تفاوت هاي فردي و انگيزه هاي روحي رواني نوخاسته
6. اجراي صحيح مهارت ها و بيان نكات كليدي ويژگي ها
7. تشخيص اشكال ها و اشتباه هاي اجراي مهارت ها توسط نوخاسته و روش هاي رفع آن ها
8. آموزش از ساده به مشكل، حركات ساده به حركات تركيبي
9. اصول تمرين ذهني و كاربرد آن
10 . نحوه و شيوه فراهم كردن نيرو و امكان آن در حركات ميل گيري و ميل بازي و كباده زدن و سنگ گيري
11 . آشنايي با آداب حركات ورودي به گود و سلام باستاني
12 . آشنايي با آداب برداشتن تخته شنا و انواع شنا رفتن
13 . آشنايي با انواع نرمش هاي باستاني پشت تخته
14 . آشنايي با آداب بازگرداندن تخته شنا به محل اوليه خود
15 . آشنايي با آداب چرخ زدن و كباده زدن


برچسب‌ها: گود باستانی , گود ذوالفقار , گود ذوالفقار شهرداری فردوس ,

تاريخ : شنبه 5 بهمن 1392 | 23:3 | نویسنده : محسن |

ريشه ها و بنيادهاي تاريخي ورزش هاي زورخانه اي 

درمورد بررسي ريشه ها و بنيادهاي تاريخي ورزش هاي زورخانه اي پس از انقلاب مشروطيت پژوهش هاي چندي انجام شده است كه از ميان اين پژوهش ها به موارد زير پرداخته مي شود.1 تاريخ ورزش باستاني ايران زورخانه به قلم مرحوم زنده ياد پرتو بيضايي كاشاني سال 1337 اين كتاب اخيراً توسط نشر زوار تجديد چاپ ومنتشر شده است. پرتو بيضايي درخصوص علت اين پژوهش اشاره داشته "در سنوات اخير. ( 1337 ) و از تاريخي كه حيات ورزش باستاني تجديد شد بارها مشاهده گرديد اشخاص علاقمند، تاريخ ورزش باستاني و چگونگي آن را جست وجو مي كنند از هنگامي كه در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم كه ورزش هاي جديد در كشور معرفي شد و رواج يافت، ناميدن ورزش باستاني به عمليات زورخانه يي، رايج شد. اين نام احتمالاً از نما و شماي عمومي آن برداشت شده مثل شلوار چرمي و آيين هاي كشتي پهلواني و اسباب و آلاتي مثل ميل كه به گرز و كباده كه به كمان و سنگ كه به سپر سربازان ايران در دوره باستان مي ماند، و ضرب كه مانند طبل وسيله اي براي تهييج سربازان در هنگام جنگ بوده است".
در موقع پيدا شدن اين نام، اين ورزش درسرزمين هايي كه در يك حوزه تمدني مشترك قرارداشتند درايران قديم از آسياي ميانه تا جنوب و غرب آسيا . (تاجيكستان، ازبكستان، قرقيزستان، قزاقستان، تركمنستان، افغانستان، پاكستان، هندوستان، عراق ، آذربايجان و تركيه) رواج داشته است.  در اين سرزمين ها اقوامي هم نژاد كه در روزگاران بس كهن با هم مي زيستند بعدها به دو بخش تقسيم شدند، گروهي از آنان به هندوستان رفتند و گروهي ديگر كه خود را آريا يا آيريا يعني دوست با وفا مي ناميدند، در سرزمين هايي كه در آسياي غربي واقع بود و ايران كنوني و افغانستان و تركستان و قفقازيه را  شامل مي شد سكني گزيدند، آنجا را ايران به معني مكان آريايي ها خواندند آريايي ها چند دسته بودند: مادها در غرب و شمال غربي ايران، پارس ها در جنوب ايران و در ناحيه فارس و در شمال شرقي ايران هم گروهي از آريايي ها به نام پارت ها ساكن شدند. سرزميني كه اين گروه براي زندگي خويش گزيده بودند فلاتي مسطح بود با دره هايي حاصلخيز و آب و هوايي متغير. اين طبيعت مردم ايران را مردمي با تحرك و كوشا وجنگجو بار آورد تا آنجا كه توانستند در سال هاي 558 تا 331 پيش از ميلاد يكي از قدرتمند ترين امپراتوري هاي آن روزگار را به وجود آورند.

شباهت معماري زورخانه ها با معابد مهري
دكتر مهدي بهار درمقاله پژوهشي خود ورزش باستاني ايران و ريشه هاي تاريخي آن اظهار داشته است: "بر ورزش باستاني ايران عمري دراز گذشته و مانند همه سنت هاي باستاني، اصل و منشاء آن در غبار تاريخ گم شده است و امروز اگر مي كوشيم اصل آن را بازيابيم، اين كوشش تنها بر نشانه هائي استوار است كه اينجا و آنجا به چشم مي خورد".
زورخانه هاي ما شباهت هاي بسيار با معابد مهري دارند. زورخانه ها هميشه با پلكاني طولاني از زيرزمين به سطح خيابان مي رسند. همه زورخانه ها كه به آئين ساخته شد هاند، در زير زمين قرار دارند و معمولاً در زير بناهاي ديگر، اين زورخانه هاي كهن نوري اندك دارند. چنانچه ذكر « مدرن » نياكان و نه با معيارهاي شد، معابد مهري در كنار يا نزديك آب جاري ساخته مي شد. رسم ديگر زورخانه زنگ زدن است و آن زنگي است كه با زنجيري بر سردم زورخانه آويزان است و مرشد به هنگام ورود پهلوانان بزرگ آن را به صدا در مي آورد تا همگان از ورود ايشان آگاه شوند. در معابد مهري نيز زنگي يافته شده است كه گمان مي كنند آن را به هنگام نشان دادن تصوير مهر در پايان يا در آغاز مراسم به صدا در مي آورند.
اگر تصور ما در ارتباط آئين زورخانه با معابد مهري درست باشد اين زنگ را در معابد مهري به هنگام ورود بزرگان دين به آواز در مي آورده اند. مراتبي كه در زورخانه ها وجود دارد، مانند كهنه سوار، مرشد، پيشكسوت، صاحب زنگ، صاحب تاج و نوچه و جز آن، ما را به ياد مراتب هفتگانه پيروان مهر مي اندازد و چه بسا اين هر دو از يك اصل و منشاء بوده باشند.

در آداب زورخانه، چون پهلواني به مقام استادي مي رسيد، و كمال تن و روان مي يافت از طرف پيشوايان طريقت به اين افتخار دست مي يافت كه تاج فقر بر سر نهد. 7 اين مراسم در آداب مهري نيز وجود دارد. در بسياري از آثار بازمانده مهري در بيرون شهر روم ايزد خورشيد را مي توان ديد كه در برابر مهر زانو زده است و مهر در دست ديگر خود چيزي شبيه كلاه را
آماده گرفته است تا به خورشيد دهد. در بوخارست نقشي مانده است كه بنابر آن مهر كلاهي فريجي بر سر خورشيد مي نهد. نوچه ها، پيش خيزها، نوخاسته ها و ساخته ها در زورخانه همان مقامي را دارند كه در آئين مهر تازه واردان داشته اند. در آئين مهر رومي، پيروان مهر را با روحيه اي جنگي تربيت مي كردند.  در زورخانه نيز به صورتي نمادين، آداب نبرد آموخته مي شود. 
بسياري از رقص هاي سنتي مردانه در ايران و سرزمين هاي ديگر نيز معرف نوعي نبرد است كه خود بازمانده همان آداب كهن جرگه مردانه است. دكتر مهدي بهار معتقد است: در پي اين سلسله ارتباط ها – اگر فرض ما درست باشد – م يتوان گمان برد كه در معابد مهري اروپائي نيز آئين هائي شبيه به ورزش هاي زورخانه اي بجاي آورده مي شده است. وي در پژوهش خود نتيجه مي گيرد: -1 با در نظر گرفتن مطالعه تطبيقي آئين مهر و زورخانه و ارتباط زورخانه با جوانمردي، مي توان گمان برد كه زورخانه ها بايد در ايران قدمتي بسيار داشته باشند و اصل آنها اقلاً به دوره اشكانيان برسد؛ زيرا در اين دوره است كه آئين مهر گسترشي جهاني مي يابد، به اروپا مي رود و معابد مهري كه از بسياري جهات مانند زورخانه هاي ما است، در آنجا برپا مي شود و آئين عياري در ايران پا مي گيرد. -2 در اين آئين پرورش تن براي رسيدن به حقيقت و سلامت روح مهمترين شرط بوده است ولي اين پرورش و ورزش تن با آدابي چنان روحاني در آميخته بوده است كه در واقع پرورش روان را از تن جدائي ناپذير مي كرده است. -3 ورزش و انجام حركات پهلواني جزو فعاليت هاي اصلي روزمره ايرانيان در دوران باستان بوده است. جامعه آن زمان ارزش خاصي براي ورزشكاراني قائل مي شد كه براي قدرت بدني و شجاعت روحي كه در اختيار داشتند، شكرگزار بوده اند. -4 پهلوانان درصورت نياز از خانواده و سرزمين خود در برابر دشمنان دفاع مي كردند. اين پهلوانان با تشويق زائد الوصف همگان براي ورزش، قهرماني و قدرت خود روبرو مي شدند. طبق آموزش مذهبي ايرانيان باستان، مردان زورخانه در نيايش خود ابتدا زيبايي بهشت را مي ستودند و سپس قدرت بدني و فكري خود را از خداوند خواستار مي شدند. آنها اعتقاد راسخ به بدن سالم و نيرومند داشتند. ايرانيان باستان به فعاليت هاي ورزشي خود، كه بر الگوي سلاح هاي جنگي شان تأثير گذاربوده است، روح معنوي مي دادند. 
 

حكيم فيثاغورث پسر منزارك ازبزرگ ترين فلاسفه و دانشمندان يونان باستان كه تولد وي را به روايات مختلف 608 يا 580 يا 572 قبل از ميلاد ذكر كرده اند و درحدود 497 قبل از ميلاد درگذشته است از او سياحت نامه اي برجاي مانده كه درمورد دخمه ميترا (مهر) 13 آورده است : "بيرون شهر درمدخل غاري تاريك شدم ازغرابت تعيين اين محل براي برپا داشتن جشن درخشنده ترين ستارگان، متعجب بودم، با تني چند از تماشاچيان به درون رفتم آن قدر اعمال و شعائر و مراتب ستايش از پيش چشمانم گذشت كه حافظه درستكار من توانايي بيان آن را ندارد، واقفان اسرار را ديدم پيرامون چشمه آب روان، بدن را مي شستند و پاكيزگي روان و خرد را از يزدان درخواست مي كردند. زرتشت وظايف پيشواي مذهب را به جا مي آورد و علامتي زوال ن اپذير بر سينه هر يك مي گذاشت، از حصول اين مرتبت، غروري در اين اشخاص به وجود آمد، هر يك ناني خوردند و آبي آشاميدند، اين نشانه بعثت يا رمز مرور به حيات جديد بود، چنانكه خورشيد در سال نو را به جهانيان مي گشود، همين را در سرود يزداني و دعاهاي خود مي خواندند (سرودن ادعيه با نوازندگي و نغمات توام بوده، هنگام ستايش زانو مي زدند، چند قرص نان و يك پياله آب در موقع ايفاء مراسم موجود بوده كه پيشوايان بر آن دعا مي خواندند. 
"اوستا" كتاب مقدس مذهبي قديم ايران تا حد زيادي مشوق قهرمانان و ورزشكاران بوده است و از آنان تجليل و ستايش به عمل مي آورد، درست همانند كشتي از واژه كستي 15 يعني كمبرند و لنگ از (سدره) بستن گرفته شده بخصوص قبضه بسته شده لنگ (سدره) را روي شكم كه به هنگام كشتي به دست مي گرفته اند كستي مي گفته اند و اين رسم پيش قبض گرفتن يعني كشتي گرفتن هنگام شروع كشتي با دورترين رسم زرتشتيان در ايران باستان ارتباط دارد. با توجه به اين حقيقت كه در زبان فارسي ايران باستان بيش از 30 لغت در ارتباط با مفاهيم قهرمان و پهلوان وجود دارد، ميزان علاقه وافر ايرانيان به قهرمانان و پهلوانان مسلم و آشكار مي گردد.
در ايران باستان جوانان زير 24 سال آموزش تكميلي مرتبط با ورزش را درزمان خود فرا مي گرفتند، اين ورزش ها عبارت بوده از: دو، سواركاري، چوگان، پرتاب دارت، كشتي، بوكس، تيروكمان، شمشيربازي و... . اين فنون تحت شرايط بسيار سخت آموزش داده مي شد تا بتوانند در زمان نياز شرايط سخت، ن اسازگاري ها و مشكلات ناشي از جنگ از قبيل گرسنگي، تشنگي، كوفتگي، گرما، سرما و ... را تحمل نمايند.

آيا اين ورزش در طي تاريخ رواج داشته است؟
ادوارد براون از جمله شرق شناسان بزرگ قرن اخير نيز تاريخ رواج زورخانه ها را از دوره باستان دانسته است. درطي تاريخ، اين ورزش با نام و جايگاهي به شكل ديگر و اسبابي كمي متفاوت » : مرحوم زنده ياد غلامرضا انصاف پور در پژوهش خود اظهار داشته است وي تاريخ معلوم زورخانه را با شكل و وضع كنوني از قرن هفتم دانسته است. انصاف پور اشاره مي كند «. و با آداب و رسومي نه چنين جامع رواج داشته است در قرون پيشتر از قرن هفتم فقط به آلات و بعضي آثار آن به طور متفرق درقالب كشتي گرفتن به ويژه در داستان هاي اساطيري و پهلواني شاهنامه فردوسي بر مي خوريم. انصاف پور جايگاه عمليات ورزش باستاني را از حمله اعراب تا آغاز دوره صفويان به ترتيب: خانه، لنگرگاه، عبادتخانه و ورزشخانه ناميده است.
نام ورزشخانه در گل كشتي ميرنجات مربوط به دوره صفويه آمده است. عبادت خانه در تومار افسانه پورياي ولي مربوط به پيش از دوره صفويه است.
 

لنگرگاه از دوره سلجوقيان تا مغولان

خانه به شهادت تاريخ سيستان به دوره تسلط اعراب و كمي بعد از آن تعلق دارد. هنگام تسلط اعراب، نخستين جايگاه هاي انجام عمليات ورزشي درمكان هاي زيرزميني و مخفي گاه ها بوده و عياران و پهلوانان در » : انصاف پور مي گويد آنجاها، پنهان از چشم بيگانگان با مبادرت به اين ورزش خود را براي مقابله با آنان نيرومند و آزموده مي ساختند.
شايان ذكر است پس از درگذشت پيامبر اسلام (ص) با قدرت رسيدن حكومت امويان، حاكمان اموي از بيت المال براي خوش گذراني و كارهاي شخصي استفاده كردند. آنها عدالت اسلامي را زير پاي گذاشته نژاد عرب را بر ديگر نژادها برتري بخشيدند و با شهادت رساندن خاندان پيامبر گرامي اسلام موجبات نارضايتي مسلمانان و قيام هاي مردمي را فراهم نمودند.
خاندان بني عباس يكي از گروه هاي ناراضي بودند كه با كمك پهلوانان ايراني به رهبري ابومسلم خراساني به حكومت رسيدند. اما پس از مدتي حكومت، عباسيان نيز راه ستمگري را آغاز نمودند و با كشتار و زنداني كردن مردم موجبات شكل گيري قيام هاي مردمي را فراهم نمودند و حكومت هاي مستقل اسلامي در ايران شكل گرفت و قسمت هايي از ايران از سلطه اعراب خارج شد يكي از حكومت هاي محلي، سلسله سامانيان بود. سامانيان شهر بخارا را به پايتختي انتخاب كردند، شاعران و دانشمندان را تشويق كردند و به رواج زبان فارسي همت گماردند. به دلايل زياد مسلم است كه ايرانيان از دورترين دوران باستان تا بعد از اسلام و هميشه، جاها و محل هايي براي انجام عمليات ورزش هاي سبك و پهلواني خود داشته اند. جوانان در دوره هخامنشي ها در فضاي باز و گشاده، تحت توجه معلمين مخصوص » : مي نويسد I. مثلاً گزنفون 18 در كتاب خود به نام .« آموزش و پرورش بدني مي بينند ملاحظه مي شود كه در آغاز دوره ساسانيان نيز جوانان در محل هايي مخصوص زير نظر پهلوانان - با استناد به اشعار تاريخي شاهنامه فردوسي  آموزش ورزشي و پهلواني مي ديدند. در تاريخ اساطيري و پهلواني ايران، رستم پهلوان پهلوانان، خود يكي از مربيان بوده است و كاووس شاه سياوش را جهت تربيت به رستم مي سپارد واوفنون مختلف ورزشي و دلاوري و راستي را به او مي آموزد.

سفارش كتاب مينوي خرد
درباب 43 كتاب مينوي خرد پهلوي به همه سفارش شده است تا خود را به جامه اطمينان و اعتماد به نفس (يعني پوشيدن شلوار كشتي) و دانش بيارايند و سپر راستي در دست گيرند و با گرز شكرگزاري و كمان آمادگي با آنچه مظاهر اهريمني است جنگ كنند. به خوبي آشكار است كه سنگ و ميل و كباده چه همانندي و مقارنه يي با آن سه آلت جنگي و همچنين ورزش كشتي با كشتي در زورخانه ها و عمليات با آن آلات چه ارتباط نزديكي با اين دستور كتاب مينوي خرد پهلوي از عهد باستان دارد. خبر و تفضيل كشتي گرفتن و رونق پهلواني در بخش اساطيري وپهلواني شاهنامه فردوسي مشاهده مي شود. 
به كشتي گرفتن نهادند سر   گرفتند هر دو دوال كمر


برچسب‌ها: گود باستانی , گود ذوالفقار , گود ذوالفقار شهرداری فردوس ,

تاريخ : شنبه 5 بهمن 1392 | 23:3 | نویسنده : محسن |

اهداف
1. پرورش قابليت هاي جسماني، رواني، عاطفي و اجتماعي نوخاستگان
2. دانستني هاي علمي در مورد ورزش هاي زورخانه اي
3. آشنايي و فراگيري فرهنگ و آداب و رسوم و ارزش هاي ورزش زورخانه

عناوين آموزشي
1. آشنايي با ادوات ورزش زورخانه اي
2. آشنايي با آداب و اصول صحيح حركات ورودي گود و سلام باستاني
3. آشنايي با آداب و اصول صحيح حركات ميل گيري هاي ساده و تركيبي
4. آشنايي با آداب و اصول صحيح حركات ساده ميل بازي
5. آشنايي با آداب و اصول صحيح مهارت هاي مختلف با تخته شنا
6. آشنايي با آداب و اصول صحيح نرمش هاي باستاني پشت تخته
7. آشنايي با آداب و اصول صحيح مهارت هاي چرخيدن
8. آشنايي با آداب و اصول صحيح مهارت هاي پا زدن (حركات شروع پا زدن، پاي ضرب دري، حركات پاي شاطري، پاي يا فتاح، پاي تبريزي يك، دو و سه و پاي آخر)
9. آشنايي با آداب و اصول صحيح مهارت هاي كباده
10 . آشنايي با آداب و اصول صحيح مهارت هاي سنگ گيري
11 . آشنايي با ريتم هاي ضرب زورخانه اجراي صحيح ريتم هاي ساده ضرب گيري در حركات اصلي
12. آشنايي با آداب دعا كردن در ورزش زورخانه اي
13 . آشنايي با آداب و اصول صحيح مهارت ميان داري
14 . آشنايي با آداب و اصول صحيح مهارت مرشدي
15 . آشنايي با فلسفه و آداب و رسوم آيين گلريزان

اهداف كلي
• آشنايي و يادگيري و اجراي مهارت هاي پايه فردي و گروهي ورزش هاي زورخانه اي
• آشنايي با فرهنگ و آداب و رسوم ورزش هاي زورخانه اي
• توسعه قابليت هاي فردي و اجتماعي و افزايش مهارت هاي زندگي


اهداف جزئي
اهداف شناختي
آشنايي با آداب و اصول صحيح حركات و ارتقاء سطح :
• دانش ( ارزش ها، اصطلاحات متداول و مفاهيم اساسي و روش ها را بداند )
• درك و فهم ( ارزش ها، اصول تئوري ها و قوانين را مي فهمد )
• كاربرد ( ارزش ها، مفاهيم و نظريه و قوانين را در موقعيت ها جديد و عملي بكار مي برد )
• تجزيه و تحليل ( اصول صحيح اجراي مهارت ها و خطاها را مي شناسد و تجزيه و تحليل مي كند )
• تركيب ( اصول و قواعد مهارت ها را با يكديگر تركيب و مهارت هاي جديد، شيرين كاري ابداع مي كند )
• ارزشيابي ( مهارت هاي صحيح را ارزشيابي مي كند )

اهداف مهارتي
انتظار مي رود نوخاسته بتواند حركات ورزشي فردي و گروهي را با مشاهده، تقليد تمرين به صورت صحيح، با دقت، هماهنگي و توازن مهارت ها را بكار گرفته انجام دهد.
• تقليد ( ابزار و ادوات ورزش باستاني را مي شناسد، به اجراي مهارت ها علاقمند است و از نظر جسمي براي اجراي مهارت ها آمادگي دارد تا با كمك استاد پس از مشاهده و تقليد نسبت به انجام مهارت و تمرينات اقدام نمايد و از نظر رفتاري اشتباهات خود را رفع مي كند، تمرين مي كند)
• اجراي مستقل ( ورزشكار اصول و اجراي صحيح تكنيك هاي پايه مهارت ها را ياد گرفته و به تنهايي مهارت ها را به صورت فردي و گروهي انجام مي دهد )
• دقت ( ورزشكار مهارت هاي ورزش زورخانه را با دقت و بدون اشتباه انجام مي دهد )
• هماهنگي حركات ( با هماهنگي كامل دست ها و پاها حركات را انجام داده و حركات را به صورت ساده، تركيبي و موزون انجام مي دهد )
• عادي شدن ( با مهارت و توام با شيرين كاري حركات ورزشي را اجرا مي كند )

اهداف عاطفي و نگرشي
• دريافت ( نسبت به اهميت يادگيري آگاهي و با دقت به فعاليت ها، و نيازهاي انسان و مسائل اجتماعي حساسيت و توجه نشان دهد و از نظر رفتاري مي پرسد، دنبال مي كند، نام مي برد، توصيف مي كند، با دقت گوش مي دهد)
• واكنش ( قوانين كلاس و ورزش را رعايت و براي انجام فعاليت ها داوطلب شده و از مطالعه شعر و ادب لذت مي برد و از نظر رفتاري پاسخ مي دهد، كمك مي كند، موافقت مي كند، پيروي مي كند، تبريك مي گويد، اجرا مي كند، تمرين مي كند، مي خواند، گزارش مي دهد).
• ارزش گذاري ( به نقش ورزش در زندگي روزمره ارج مي نهد، نسبت به رفاه و آسايش ديگران علاقه نشان مي دهد، خود را در مقابل پيشرفت اجتماعي متعهد مي داند و از نظر رفتاري پيش قدم مي شود، تمرين مي كند، مطالعه مي كند، دعوت مي كند، ملحق مي شود، سهيم مي شود، پيشنهاد مي كند، تشكر مي كند)
• سازمان دهي ( اهميت زمان و نقش برنامه ريزي منظم در حل مسائل را مي شناسد، مطابق توانايي هاي و علائق خويش برنامه اي براي زندگي خود تنظيم مي كند و از نظر رفتاري طرفداري مي كند، تنظيم مي كند، اصلاح مي كند، تغيير مي دهد، تعميم مي دهد، منظم مي كند، سازمان مي دهد) 
• تبلور( براي مسابقات از خود اعتماد به نفس نشان مي دهد، در فعاليت هاي گروهي عملا همكاري مي كند و از نظر رفتاري كيفيت چيزي را تعيين مي كند، تجديد نظر مي كند، قضاوت مي كند)

 


برچسب‌ها: گود باستانی , گود ذوالفقار , گود ذوالفقار شهرداری فردوس ,

تاريخ : شنبه 5 بهمن 1392 | 23:0 | نویسنده : محسن |

آداب و رسوم ...

خانه ورزش ما جاي هوسناكان نيست
جاي پاكان بود اين منزل ناپاكان نيست
خانه ورزش ما هست علي رغم فلك
سرزميني كه بود پاك تر از چشم ملك


انتظار مي رود رفتار ورزشكاران باستاني كار در زورخانه مبتني بر اصول آيين فتوت و جوانمردي، از روي گذشت، فروتني، پرهيزگاري، عدالت، صفا و ادب باشد. با توجه به اين اصول، ورزش باستاني داراي آداب و رسومي است كه هر ورزشكار وظيفه دارد از لحظه ورود به زورخانه تا هنگام خروج در چهارچوب اصول و مقررات آن عمل كند. اين اصول عبارتند از:


1- سحرخيزي 
از رسوم ديرين ورزشكاران زورخانه، سحرخيزي بوده است. سابقه اين رسم به آيين هاي ديرين و كهن ايران زمين، سابقه فرهنگي مردم منطقه در فلات ايران و عبادت صبحگاهي در فرهنگ و تاريخ دوره اسلامي مي رسد. گزنفون و استرابون هر دو سحرخيزي جوانان و بزرگ سالان عهد هخامنشي را براي ورزش تصريح كرده و نوشته اند: با صداي شيپور حاضرباش پيش از طلوع آفتاب بيدار و همه در يك نقطه معين اجتماع مي كردند. سپس جوانان به گروه هاي پنجاه نفري تقسيم مي شدند و هر گروه به همراه فرمانده خود در طول مسافتي 40 استاد (هر استاد 180 متر) يعني بيش از هفت كيلومتر مي دويدند.

2- اظهار فروتني هنگام ورود به زورخانه
هر كس وارد زورخانه مي شود بايد سرفرود آورده و اظهار فروتني كند. براي اعمال اين امر زورخانه داراي در ورودي بسيار كوتاهي است تا هر كس در هر مقام كه باشد. هنگام ورود به احترام مجبور به سرخم كردن شود و به اين طريق رفتار بزرگ و متواضعانه و فروتني را همواره از ياد نبرد.


3- تشريفات و احترام به ديگران
براي احترام به ديگران اين اقدامات انجام مي گيرد:
• مطابق سنت هر كس پيش كسوت تر و سالمند تر باشد نسبت به ديگري حق تقدم دارد؛
• صاحب عنوان ترين ميهمان، در بهترين مكان در سكوهاي اطراف گود مي نشيند؛
• در قديم اين با ارج ترين جا كنار سردم و در جوار كهنه سوار و يا مرشد بود و اكنون با احترام تريم جاها برابر در ورودي يا سكوي رو به سردم است؛
• هركس كه در گود باشد و يا بيرون از گود، بايد چون بزرگ تر صاحب كسوتي از راه رسيد جاي خود را به او بدهد.

4- مرشد و تشريفات
مرشد وظيفه دارد براي هر كس كه به زورخانه وارد و يا از آن خارج مي شود با در نظر گرفتن مرتبه و سابقه كسوت ورزشي او، تشريفاتي به اين شرح به عمل آورد:
• اگر تازه كار و يا غير ورزشكار باشد، فقط مي گويد : خوش آمدي!
• اگر سابقه دار و ساخته باشد پس از گفتن : خوش آمدي از حضار طلب مي كند كه براي ورود او صلوات بفرستند؛
• اگر پيش كسوت باشد و مي گويد صفاي قدمت و پس از طلب صلوات از حضار براي او با هر دو دست به ضرب زورخانه زد و يك رگبار ضرب مي گيرد؛
• اگر پهلوان باشد علاوه بر اداي تشريفات پيش كسوت ، زنگ را هم به احترام او برابر آئين نامه مربوطه به صدا در مي آورد؛
• گاه مرشد هنگام ورود پهلوان صاحب زنگ ، يا مهماني بسيار عزيز و يا شخصيتي عالي مقام پس از اداي تشريفات اوليه مشابه چنين اشعاري نيز به عنوان
خوش آمد گويي مي خواند:
اي به هر كاري رفيقت قل هو الله احد اي نگهدار شب و روز تو الله صمد
لم يلد يارت و لم يولد به هر جا دستگير مونس تو لم يكن له، رهبرت كفو ا احد
هرگاه مرشد براي هركس طلب صلوات كند، هر فرد بايد بدون بخل و غرض ولو شخص مورد نظر دشمنش هم باشد صلوات بفرستد.
تذكرات مهم
از آن جا كه در گود زورخانه ثروت و مال دنيا و موقعيت اجتماعي ارزشي ندارد و تنها مقام كسوت ورزش است كه بر مراتب تقدم و تاخر فرمان مي راند، هيچ كس حق ندارد به صرف آن كه در خارج از زورخانه رئيس و يا صاحب مقامي است نسبت به مردم دون پايه شغلي ادعاي تقدم و برتري نمايد و انتظار داشته باشد كه ورزشكاران به جاي طلب رخصت از مرشد و يا پيش كسوت ترين حاضران، از او رخصت بطلبند. 
• مرشد موظف است تمام مراسم و تشريفات لازم الاجرا را در مورد هر يك از ورزشكاران معمول دارد.
• در چرخ سابقه دار طلب صلوات كند و در چرخ پيش كسوت و پهلوان علاوه بر آن بر زنگ نيز بزند.
• براي هر يك از افراد سابقه دار، پيش كسوت و پهلوان ، موقع خروج از گود و يا از زورخانه مانند وقت ورود به ترتيب براي نفر اولي طلب صلوات كرده و براي نفر دومي علاوه بر آن بر ضرب هم بزند و براي سومي زنگ را نيز به صدا در آورد.

5- دعوت به ورزش
خادم زورخانه موظف است به محض نشستن ورزشكار نزد او شتافته ، حوله چند تا شده اي را به نشانه دعوت به ورزش در كنارش بگذارد.

6- رخصت گرفتن از بزرگ تر حاضرات
• ورزشكار در قيام به عزم ورزش كردن از بزرگ تر حاضران رخصت مي طلبد.
• انجام ورزش انفرادي پيش از شروع يا پس از خاتمه ورزش اگر كسي خواست انفرادي ورزش كند بايد از بزرگ تر حاضر و يا مرشد اجازه خواسته و بگويد
رخصت كه در جواب خواهند گفت : فرصت يا خدا بده فتح و نصرت

7- اداي احترام به گود مقدس
ورزشكار به محض ورود به گود مقدس بايدخم شود و انگشتان دست راست خود را به رسم قدم بوسي پورياي ولي و احترام به ساحت مقدس زورخانه به  زمين زده و برداشته روي لب ها گذاشته ببوسد. در گل كشتي مفتون همداني آمده است:
اول ميان گود چو رفتي زمين بب وس يعني زمين به نام جهان آفرين ببوس
هر جا كه جاي توست فروتر از آن بپاي بشناس جاي خويش و بدستت نگين ببوس
بازو و كتف و سينه كار آزمودگ ان از بهر احترام به آداب دين ببوس
اين شعر را بخوان و ببر برعلي پن اه تا چند گويمت كه چنين و چنان ببوس
كه اي لنگر زمين و زمان جان هر ا حد دست من است و دامن تو يا علي مدد
 

8- ميان دار
• هنگام ورزش ميان دار يا سرگروه كه بايد از سابقه دارترين ورزشكاران حاضر باشد در وسط گود به عنوان سرگروه ورزشكاران را با آهنگ ضرب مرشد
رهبري مي كند تا ديگران نيز حركات خو را با حركات او تطبيق داده و آناني هم كه مبتدي هستند حركات او را تقليد كرده بياموزند..
• مياندار قبل از وسط گود ايستادن بايد از بزرگ ترين شخص حاضر در زورخانه و يا از مرشد يا حضار رخصت بطلبد. سپس به يك يك ورزشكاران سابقه دار
براي ميانداري تعارف كند و بفرما بزند.
• همه بايد از ميا ندار و پهلوان حاضر، حرف شنوي داشته باشند و از دستورهاي او پيروي كنند.
• چنانچه ورزشكاري رويه اي برخلاف حركات مياندار از خود نشان دهند و يا در كنار گود بي حركت بايستد نسبت به مياندار بي احترامي كرده است.
• هيچ كس حق ندارد هنگام ورزش دسته جمعي از گود خارج شود مگر آن كه با اجازه مياندار باشد.
• موقعي كه مياندار مشعول دعا كردن است اگر كسي صحبت كند و يا از گود خارج شود . امري ناپسند است و رفتار او نسبت به ورزشكاران و مياندار توهين
تلقي خواهد شد.

9- نحوه استقرار ورزشكاران در گود
• ورزشكاران از روبروي مرشد كه پايين ترين مرتبه است وارد گود شده و از مقابل سردم جايگاه مرشد خارج مي شوند.
• هر قسمت از گود در جاي خود مرتبه اي دارد و هر كس بايد در مرتبه خود بايستد.
• مياندار روبه مرشد در وسط، دومين مرتبه بعد از مياندار روبه روي مياندار، زير سردم ايستادن است.
• در اين جا در درجه اول سادات (اولاد حضرت علي عليه الاسلام) و سپس از سابقه دارترين تا تازه كارترين به ترتيب در طرفين بر حسب درجه كسوت قرار مي گيرند.
 

10- ورود با كفش به گود و ورزش در گود با لباس معمولي ممنوع است.
ورزش در گود با لباس معمولي زشت و ناپسند شناخته شده، طبق اصول آيين فتيان ممنوع است.


11  شوخي، ناسزاگويي، استفاده از دخانيات ، موادمخدر و الكل مطلقا در زورخانه ممنوع است. 
شوخي ، سبك سري، خنده به صداي بلند، ناسز اگويي، غيبت ، تهمت زدن به ديگران، سيگار كشيدن و استفاده از مواد مخدر و الكل از آفات و رذايل اخلافي تلقي مي شود و در زورخانه ممنوع است.
 

12- هنگام ورزش دسته جمعي در گود، ورزش كردن بيرون از گود ممنوع است .
 

13- طهارت و پاكيزگي
هر كس وارد زورخانه يا به خصوص وارد گود مي شود، لازم است ترجيحا با وضو وارد شود، ورزشكار در گود بايد هم طهارت داشته باشد وهم از نظر شرعي نجس و ناپاك نباشد ، اين رسم بسياري از صاحب كسوتان نامور و اهل معني بوده است كه همواره با وضو وارد گود مي شدند.
 

14- بوسه زدن بر تخته شنا و قبضه زنجير كباده
رسم است ورزشكاران تخته شنا وقبضه زنجير كباده را قبل از به كار گرفتن به عنوان احترام و تبرك بوسه مي زنند.15  ترتيب استفاده از ادوات ورزش در گود:
• برداشتن تخته شنا و برداشتن ميل و بر جاي برگرداند آن ها پس از هر دور ورزش به ترتيب از بزرگ ترين ورزشكار شروع و به كوچك ترين پايان مي گيرد به استثناي كباده كه مثل چرخ از كوچك تر به بزرگ تر مي رسد.
• در موقع بلند كردن ميل از روي زمين، كوچك تر نبايد پيشي بگيرد و قبل از بزرگ تر اقدام به بلندكردن ميل كند. در اين مورد حق تقدم اول با سادات، بعد با سابقه دار ترين پيش كسوت حاضر است تا به ترتيب نوبت به افراد تازه كار برسد.
 

16- چرخيدن
• چرخيدن از تاره كارترين افراد شروع و به تدريج به سابقه دار ترين و در پايان با سادات پايان مي گيرد؛
• ورزشكار مبتدي بايد هنگام چرخيدن در ضلع پايين گود سه پا بزند؛
• ورزشكاران پيش كسوت از دو ضلع پايين به ضلع هاي شرق و غرب گود سه پا خواهند زد؛
• پهلوان پيش كسوت سه پا را از زير سردم كه بالاتر ين جاي گود مي باشد شروع مي كند؛
• مرشد بايد در شروع چرخ براي پيش كسوت و شيرين كار از حضار طلب صلوات كرده و براي پهلوان ضمن طلب صلوات به زنگ هم بزند.
 

17- تشويق ورزشكاران
تشويق ورزشكاران به خصوص موقع ميل بازي و چرخ ، از وظايف مرشد است. بزرگ ترين پيش كسوت حاضر و يا مياندار هم اين حق را دارند.
 

18- رعايت ورزشكار غريب
اگر ورزشكاري غريب از شهري ديگر وارد شود ولو آن كه در كسوت به مرتبه بزرگ تر آن حاضر نباشد لازم است نهايت مروت و حرمت را در حق او مرعي
دارند و حتي ميانداري را به او واگذارند و اگر هم نپذيرفت برترين جا را در گود به او بدهند و در موقع اقدام به فعاليت ورزشي به او تعارف كرده و بفرما بزنند.
19- حق تقدم
اگر پيش كسوت و يا ورزشكار با سابقه اي، روي فروتني بخواهد از حق خود چشم پوشي كند و ديگري را كه ذيحق نيست برخود مقدم دارد بايد حاضرين
مداخله كرده، با خوش رويي مانع شوند تا نوبتي كه مناسب اوست برسد.
20  كباده زدن (يا كباده كشيدن)
• كباده زدن نيز مانند چرخيدن از خردسال هاي گود شروع و به بزرگ ترها و سپس به سادات تمام مي شود؛
• ورزشكار بايد قبل و بعد از كباده كشيدن آن را ببوسد و به افراد بالاتر از خود تقديم كند؛
• در هنگام كباده كشيدن ديگران حق چرخيدن، پاي زدن و شيرين كاري را ندارند.

21- شمارش مرشد
هنگامي كه پهلوان و يا پيش كسوتي مشغول زدن پاي جنگلي و يا كشيدن كباده است، مرشد بايد ضمن ضرب گرفتن هر يك از حركات او، از يك به بالا بشمارد. شمارش دفعات و تعداد حركات چه در پاي جنگلي و چه در كباده بالاترين حد احترام است.
 

22- حماسه خواني و حكمت گويي
مرشد بايد به هر بهانه اشعار و رباعي هاي نغز و پر مغز براي تنبيه (يادآوري و فراگيري) و يا ارشاد ورزشكاران را به سرنوازي با كلام شمرده و قابل درك بخواند. در گذشته كه زورخانه ها در آموزش و پرورش جوانان نقش ثابتي داشت خواندن اشعار متضمن پند و ارشاد در سطحي گسترده و به طور جدي، توسط كهنه سواران خردمند و صاحب نفس انجام مي شد.


23- دادن شعارهاي مناسب براي تشويق ورزشكاران
رسم است كه در زورخانه ها مرشد براي تشويق، موقع چرخ يا انجام بعضي حركات چابكانه و خوش نما، ضمن گرفتن ضرب هاي متولي، شعارهايي مناسب سن و كسوت هر ورزشكار با صداي بلند و كشيدن با مضامين خطابي به عبارات زير جاشني سخن خود مي كند.

ماشاءالله، به: ورزشكار چابك.
سهراب يل، علي نگهدارت، به : جوان رسا.
علي اكبر حسين، به: جوان.
قاسم به حسن، به : جوان.
سربازي كوي حق! امام هشتم يارت، به : سربازان و ارتشبان.
نارجان شيرين كار، به : شيرين كار.
سام نريمان، سالار گردان، به : سابقه دار ساخته.
رستم پيلتن، گو زابلي، به : پيش كسوت.
تهمتن دوران، دلاور ايران، به : پهلوان
يل شير دل، اژدهاي دمان، به : پهلوان پر جنب و جوش.
علي اژدر در شير بيان نجف ، برمنكرت لعنت، به : پهلوان بي رقيب.
علمدار حسين، به : ميان سال رسا.
سپهسارلار حسين، عباس به علي، به : ميان سال نيرومند.
سپهسالارعلي ، مالك اشتر، به : سالمند سابقه دار.
سردار اهل بيت، به : سالمند و پيش كسوت.
حبيب بن مظاهر، به : مرد سالخورده.

پير سحرخيزان، به : به پيرمرد عابد و مومن.
جد سادات، به: سادات تازه كار.
به سرور كاينات، خلق خوش محمد صلوات، به : سادات سابقه دار


24- مراقبت از سرماخوردگي
مشت مال چي (خادم زورخانه) موظف است هنگام چرخيدن يا كباده كشيدن كه ورزشكاران با بدن هاي گرم و عرق دار براي رسيدن نوبت بي حركت دور گود مي ايستند به شانه هر يك حوله يا پارچه مناسبي را بياندازد كه سرما نخورند.
 

25- كشتي
پس از پايان ورزش و دعا رسم است كه ميان دار روبه سوي بزرگتران مجلس و يا برجسته ترين شخص حاضر كرده و مي پرسد : حالا چه كنيم؟ اگر قرار كشتي بوده و مي گويند: كشتي و در غير اين صورت مي گويند: اختيار داريد.
• در كشتي هاي رقابتي پهلوان حاضر و يا پيش كسوت ها بايد پس از دست به دست دادن دو حريف مراقب حركات طرفين باشند. اگر كشتي طولاني باشد
و هيچ كدام بر ديگري چيره نشدند به اصلاح كشتي شان گره خورده آن ها را از هم جدا كرده و به منظور جلوگيري از خصومت همان دم آن دو را وادار به روبوسيدن كردن و كشتي را خاتمه يافته اعلام كنند.
• اگر كسي روي اطمينان به نيروي پهلواني خود بخواهد كشتي دوره بگيرد از قديم رسم چنان بوده است كه پس از خاتمه ورزش و مراسم دعا، دست خود
را به عزم و طلب كشتي به جانب يكايك ورزشكاران حاضر در گود دراز مي كند و هر كدام كه مايل به كشتي بود با او سرشاخ مي شود.
• چنانچه نوچه اي تازه كار بخواهد با پهلواني كهنه كار كشتي بگيرد، به نشانه قبول داشتن حريف به استادي هنگام فرو كوفتن، زانوي خود را زمين مي زند و گاه بازوي او را هم مي بوسد. در كشتي هاي پهلواني، هنگام دست به دست دادن دو حريف پهلوان، مرشد طبق سنت ويژه مرسوم، گل كشتي مي خواند.
• پايان ورزش را ميان دار با اجازه بزرگتران اعلام مي كند.
 

26- احترام به حريف
حريف را بايد دوست داشت و توجه داشت بدون حريف رقابت وجود ندارد. بايد مراقب بود اگر كسي در گود حريف كشتي و با رقيب ورزشي ورزشكاري باشد، در انظار خوار يا تحقير نشود و ورزشكار به اقتضاي خصلت فتيان و جوانمردان در صورت لزوم با كمال خوش رويي و فروتني حق تقديم خود را به ديگري
بدهد.

27- گل ريزان
گلريزان از سنت هاي ديرين زورخانه است كه به مناسبت هاي معيني همچون، كشتي گرفتن دو پهلوان، آشتي دادن دو ورزشكار پيش كسوت و رفع كدورت بين آنها، براي استعانت به كسي كه به كمك احتياج دارد، جمع آوري كمك در هنگام بروز بلاي طبيعي و كمك رساني به آسيب ديدگان، افتتاح روزخانه و يا به سبب مقتضيات مالي زورخانه ها، براي رواج و رونق ورزش در محل، براي احترام مقدم پهلواني كه از شهري ديگر آمده است برپا مي شود.
• در مواقع گلريزان، مدعوين كه از معتمدين و متمكين و گاهي از شخصيت هاي اجتماعي و اقتصادي ورزش دوست هستند اعاناتي قابل توجه به منظورهاي معيني كرامت مي كنند.


برچسب‌ها: گود باستانی , گود ذوالفقار , گود ذوالفقار شهرداری فردوس ,

تاريخ : شنبه 5 بهمن 1392 | 22:57 | نویسنده : محسن |

زورخانه

 

زورخانه مکانى است براى نیرومندى و تقویت روحیه ورزشکارى، تواضع و فروتنى و دورى از تکبر. ورزش های زورخانه ای در فضایی سرپوشیده انجام می شدند و ساختمان آن شبیه سرداب ها و عبادتگاه هایى بود که زورخانه ها از دوران باستان از آنجا ظهور پیدا کرده اند با ظهور اسلام و تاکید بر تربیت نظامی پسران موضوع ورزش کردن آنها جدی تر شد و پس از حمله مغول زورخانه ایجاد شد و در قرن هفتم زورخانه ها به شکل امروزی در آمد. بنا به شهادت برخی از منابع، پوریای ولی نخستین زورخانه را پایه گذاشت. 

درب ورودی زورخانه کوچکتر از درهای معمولی طراحی شده است به نحوى که افراد هنگام ورود با حالت خضوع وارد مى شوند و سقف زورخانه بلند و گنبدى شکل، شبیه معابد و مساجد مى باشد. گود زورخانه که محل اجرای حرکات ورزشى زورخانه اى مى باشد به شکل هشت ضلعى به قطر 10 متر ساخته مى شود که 70 سانتى متر پایین تر از سطح کف سالن زورخانه قرار دارد. به منظور جلوگیرى از صدمات به ورزشکاران، سرتاسر لبه گود از جنس چوب و یا پلاستیک نرم پوشیده شده است. در فضای اطراف گود، سکوهایی برای تماشاچیان و جایگاهى مخصوص برای وسایل و ابزار ورزشی در نظر گرفته شده است.

 

 

سردم؛ جایگاه مرشد


سردم محلی منزه و قابل احترام است که مرشد بتواند با تسلط به فضای گود مقدس رسم تشریفات و آداب تعارف های زورخانه ای را در حق مستمعین داخل و خارج ادا کند. چنین رسم است که سردم را با پرهای طاووس و قو زینت می دهند. چون در روزگاران قدیم این قبیل پرها را جنگجویان و سرداران جنگی به کلاه خودهای خود نصب می کردند. نمای سکوی سردم را از سنگ مرمر و یا چوب گردو می سازند و بر بالای آن غرفه ای برپا می دارند که یک طاق نصرت زینت بخش آن است. جای مرشد در کنار در ورودی و نشیمنگاه او بر سکوی نسبتا مرتفعی است که طاق های هلالی یا مربع شکل دارد که یک یا چند زنگ به آن آویخته اند.


برچسب‌ها: گود باستانی , گود ذوالفقار , گود ذوالفقار شهرداری فردوس ,

تاريخ : دو شنبه 30 دی 1392 | 13:24 | نویسنده : محسن |

زنگ

 

زنگ که براى هماهنگى هرچه بیشتر ورزشکاران و مرشد و تعویض چشمه هاى ورزشى بکار مى رود شبیه کاسه و از جنس مس است که از وسط آن میله اى آویزان مى شود که با برخورد آن به دیواره کاسه صدایى زیبا تولید مى شود. مرشد در زمان ورود یک شخص والامقام یا ورزشکار برجسته و پیشکسوت به محیط زورخانه زنگ را به صدا در می آورد و ضربه ای به ضرب خود وارد آورده و اشعارى مناسب و حماسی در مدح میهن دوستى و یا اولیاء اله می سراید.

ضرب


ضرب یا طبل مرشد شبیه تنبک ولی از جنس سفال است که دهانه بزرگ آن با پوست نازک دباغی شده، پوشانیده شده است و مرشد با نواختن آن با ریتمى مشخص حرکات ورزشى را آهنگین و هماهنگ نموده و نسبت به ایجاد شور و اشتیاق در بین ورزشکاران و تماشاگران مى کوشد.

میل


میل ابزار ورزشی است از چوب استوانه ای شکل مایل به بدنه مخروط. شکل میل تداعی کننده گرز است و قدمت آن به دوره های کهن می رسد. چون ورزش زورخانه ای از ریاضت های اهل فتوت بود از وسیله ای شبیه میل برای ورزیده ساختن خود استفاده می کردند. این ابزار ورزش که در بدو پیدایش احتمالا شبیه گرز و از چوب و آهن ساخته شده بود برای پرورش بدن و مهارت در گرزکوبی به کار می رفته است. میل های چوبی که اکنون نیز رواج دارد از چوب های سختی مانند نارون و گردو و ارژن و زبان گنجشک ساخته می شود. در تومار افسانه پوریای ولی و گل کشتی میرنجات که هر دو به دوران صفویه باز می گردد؛ از میل زورخانه به شکل امروز نام برده شد.
میل داراى وزن هاى مختلفى است و هر میل از 1 تا 15 وزن دارد. میل سنگین در مسابقات جفت 30 کیلوگرم است.

در گذشته نوعی میل بازی بوده است ولی از چندین سال پیش به نوعی میل که سنگین تر از میل بازی است اطلاق می شود که حرکات شیرین کارى و میل گیرى ساده با آن انجام مى شود.
میل سنگین نیز میل هایی بودند که ورزشکار روی شانه ها می گذاشت و با حرکات چرخشی آنها را می گرداند ولى در مسابقات بین المللى امروزى، حرکاتى مانند میل گیرى با میل سبک انجام مى شود.

کباده

یکی دیگر از ابزارهای ورزش باستانی کباده است. کباده شکلی از همان کمان جنگی است. این وسیله را در فرهنگ های فارسی به معنای کمان نرم و سست که مخصوص مشق کمان کشیدن است، ضبط کرده اند. غلامرضا انصافپور به نقل از کتاب مینوی خرد معتقد است از این کمان آمادگی یا کمان مشق برای جنگ با اهریمن استفاده مى شده است. در فرهنگ دهخدا از نوعی کمان مشقی برای قوی شدن کتف کمانداران نام می برند. تصور می رود کباده های اولیه به صورت و هیئت کباده های کنونی نبوده است. اکنون کباده ها را از آهن خالص می سازند و تنه آن حالت فنری ندارد.
کباده های زورخانه قرن هاست که به دو شکل است یکی بدنه ای کمانی یا مقوس دارد که آهنین و سنگین است و در مقابل برای حفظ تعادل زهی زنجیری و بلند به دو سر آن آویخته بودند. در زورخانه ها معمولا دو جور کباده وجود داشت یکی سبک برای تازه کارها و دوم سنگین برای ورزشکاران سابقه دار.
وزن کباده معمولى 14 کیلوگرم، طول کمان آن 150 و طول زنجیر آن 200 سانتى متر است.

سنگ

وسایلى که در حال حاضر به اسم سنگ در زورخانه متداول است دو قطعه تخته سنگ حجیم به شکل نعل کفش های قدیمی است که در قسمت بالای آن مربع و در پایین منحنی است و در وسط هر یک از سنگ ها سوراخ و دستگیره ای در نظر گرفته شده و در دو طرف دستگیره برای جلوگیری از خراش برداشتن دست ورزشکار قطعات نمد می گذارند. سنگ های زورخانه وزن مشخصی نداشت وزن آن بستگی به اندازه و سلیقه کسی که آن را سفارش داده بود در نظر گرفته می شد. در مسابقات بین المللى وزن سنگ هر یک از سنگ ها 20 کیلو گرم، طول آن 100 و عرض آن 70 و ضخامت سنگ 5 سانتى متر است. سنگ زورخانه به گفته پژوهشگران همان سپر است و ورزشکاران برای قوی کردن بازو ها از آن استفاده می کردند. در عراق به سنگ «باب خیبر» می گویند تا یاد حضرت علی در شکستن در قلعه خیبر را گرامی بدارند.

تخته شنا

یکی دیگر از ورزش هایی که در زورخانه برگزار می شود ورزش شنا است. مرشد پس از خواندن سرنوازی ضربه ای به زنگ می زند و طبل را با یک ضرب متوالی به صدا در می آورد. ورزشکاران تخته های شنا را مقابل خود قرار داده و با هر دو دست روی تخته شنا قرار می گیرند و با سرهای برافراشته به تقلید از میاندار حرکاتی را انجام می دهند.
تخته شنا (شنو) تخته ای است پایه دار که طولش به اندازه 70 سانتی متر و پهنای آن 8 سانتی متر است که دو پایه کوتاه به ارتفاع 5 سانتى متر در زیر، آن را از زمین بالا نگه می دارد. تخته شنا از وسایل اصلی ورزش زورخانه نیست، کما این که بدون آن نیز می توان با گذاشتن کف دست ها به روی زمین شنوهای چهار گانه را انجام داد.

پوشاک مرشد

در گذشته لنگی روی شانه ها می انداختند اما امروزه غالباً با پیراهن ورزشی، جلیقه باستانى و شلوار بلند چرمی یا مخملی روی سردم می نشینند.

شلوار باستانى (نطعى)

در گذشته شلوار، لنگی بوده بر روی پیژامه می بستند و نطعی شلوارى است تا سر زانو و از جنس پارچه ضخیم که بر روى آن توسط نوارهاى رنگى یا سفید بته جقه نقش مى بندند و دورکمر و زانو ها از جنس چرم است.


برچسب‌ها: گود باستانی , گود ذوالفقار , گود ذوالفقار شهرداری فردوس ,

تاريخ : دو شنبه 30 دی 1392 | 13:21 | نویسنده : محسن |
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By RoozGozar.com :.